پرورش خلاقیت در کودکان
چه عواملی در خلاقيت دانشآموزان نقش دارند؟ در پاسخ بايد گفت همهی عواملی که در آموزش دانشآموزان نقش دارند، در بهبود خلاقيت در آنها نيز نقش دارند. اين عوامل را میتوان در پنج بنيان دستهبندی کرد: خانواده، معلم، مدرسه، مواد آموزشی و جامعه. اگر برهمکنشهای ميان اين پنج بنيان با يکديگر و با دانشآموزان را ورودی يا درونداد يک سامانه در نظر بگيريم، برونداد سامانه میتواند بهبود خلاقيت يا کاهش خلاقيت در دانشآموزان باشد، بسته به اين که برهمکنشها در راستای پرورش خلاقيت يا برخلاف آن باشد.
اکنون برای اين که درونداد مناسب برای سامانهی پرورش خلاقيت را ارزيابی کنيم، میتوانيم کليدواژهی خلاقيت را در اينترنت جستوجو کنيم و هر بار يکی از کليدواژههای خانواده، معلم، مدرسه، مواد آموزش و جامعه را به آن بيفزاييم. با اين کار، به مقالهها و يادداشتهای کارشناسان گوناگون دربارهی پرورش خلاقيت دست میيابيم. سپس با خواندن اين نوشتهها میتوانيم انديشههای مشترک در همهی آنها را بيرون بياوريم.
اغلب اين نوشتهها شرايط زير را برای پرورش خلاقيت در دانشآموزان مهم دانستهاند:
1) آزادی انديشه و عمل
2) تقويت خيالپردازی
3) برانگيختن پرسشگری
4) احترام به انديشهی ديگران
5) پرهيز از يکسونگری
6) دادن فرصت اشتباه
7) پرهيز از حافظهمحوری
اکنون شرط شمارهی يک را به عنوان نمونه در چارچوب سامانهای که تعريف شد، بررسی میکنيم.
خانواده: پدر و مادر تا چه اندازه به فرزندان خود اجازه میدهند در مديريت خانه و خانواده نقش داشته باشند؟ تا چه اندازه از فرزندان خود برای برنامهريزی يک مهمانی يا سفر نظرخواهی میکنيم؟ تا چه اندازه به فرزندان خود در انتخاب خوراک و پوشاک آزادی عمل میدهيم؟ تا هنگامی که همواره بهترين نظرها فقط برای پدران و مادران باشد، فرصتی برای تمرين انديشيدن برای فرزندان فراهم نمیشود.
معلم: آيا دانشآموزان همواره بايد مسئلههايی را حل کنند که فقط يک پاسخ دارد؟ آيا معلم پذيرش کافی برای انديشهای مخالف با انديشهی خود را دارد؟ معلم تا چه اندازه به دانشآموزان خود اجازه میدهد در فرايند تدريس مشارکت داشته باشند؟ در يک کلاس معلممحور که دانشآموزان فقط شنوندهی سخنان معلم هستند و همان سخنان را بايد بر برگهی آزمون درج کنند، جايی برای پرورش خلاقيت نمیماند.
مدرسه: مديران مدرسه تا چه اندازه از پيشنهادهای دانشآموزان برای ادارهی بهتر مدرسه استقبال میکنند؟ اگر معلمی خواست به جای پرسشهای بسته (که فقط يک پاسخ دارند)، پرسشهای باز (مانند نقد يک شخصيت تاريخی) مطرح کند، کدام مدير از او پشتيبانی میکند؟ اگر رتبهی دانشآموز در يک آزمون چهارگزينهای برای مدير مدرسه و خانواده ارزشمندتر باشد، ديگر نمیتوان به پرورش خلاقيت در دانشآموزان، اميدوار بود.
مواد آموزشی: برنامه درسی تا چه اندازه به معلم در انتخاب محتوا و چگونگی ارزشيابی، آزادی عمل میدهد؟ آيا کتابهای کمکدرسی با انبوهی از پرسشهای بسته با پاسخهای سرراست، مجال انديشيدن را از دانشآموزان نمیگيرند؟ اگر کتاب درسی يعنی تنها منبعی که بايد جمله به جملهی آن را به حافظه سپرد و معلم و کتاب کمکدرسی يعنی عاملی برای تسهيل اين فرايند، انديشيدن به روشهای نوآورانه، فقط نوعی تعارف است.
جامعه: مردم و مديران جامعه تا چه اندازه پذيرای انديشههای نو هستند؟ مردم در بيان انديشههای خود تا چه اندازه آزادی دارند؟ مديران جامعه تا چه اندازه از نوانديشان پشتيبانی میکنند؟ اگر مديران جامعه اغلب از ميان کسانی هستند که فقط يک سخن را بارها تکرار يا يک انديشه را با لفظهای مشابه بازگو میکنند و آنهايی که نگرش ديگری به مفاهيم و مسئلهها دارند بايد هزينهی سنگين بپردازند، خلاقيت در جامعه کمفروغ می شود.
اکنون جامعهای را در نظر بگيريد که مديران آن پذيرای انديشههای متفاوت هستند و پذيرفتهاند که با نگاه متفاوت به يک مسئله میتوان به راهحلهای بهتری برای آن دست يافت. در چنين جامعهای، توليدکننده ی مواد درسی در برنامه درسی، کتاب درسی و چهارچوب ارزشيابی، جايگاه ويژهای برای خلاقيت در نظر می گيرد. در نتيجه، مدرسه و معلم، جسارت کافی برای فراهمکردن زمينههای پرورش خلاقيت پيدا می کند.
اما چه هنگام مديران جامعه پذيرای انديشههای متفاوت میشوند؟ هنگامیکه پدران و مادران فرهيخته به کودکان خود آزادی انديشه و عمل بدهند و خود الگويی برای پذيرش انديشههای متفاوت باشند. بیگمان پدران و مادران برای ايفای اين نقش مهم بايد آموزشهای کافی ببينند. از اين رو، بايد در برنامهی درسی جايگاه ويژهای برای آموزش خانواده در نظر گرفت و ارتباط معلم و مدرسه با خانواده بايد پررنگتر شود.
از آنچه گفته شد میتوان نتيجه گرفت که پرورش خلاقيت در دانشآموزان به سامانهی يکپارچهای نياز دارد که همهی اجزای آن بايد به نقش خود آگاه باشند و برهمکنشهای همافزا برای رسيدن به اين هدف بزرگ داشته باشند. بايد بپذيريم که همهی ما از خانواده تا مدرسه و معلم و از سازمانهای آموزشی و رسانههای گوناگون تا اجزای خرد و کلان جامعه، در افزايش يا کاهش خلاقيت در جامعهی خود نقش داريم. بنابراين، بکوشيم به اندازهی توان خود در آفرينش جامعهی خلاق نقش داشته باشيم.
پيشنهادهايی برای بهبود خلاقيت در دانش آموزان
اغلب گمان میکنيم که خلاقيت يعنی پديدآوردن چيزی نو از هيچ و فقط افراد ويژهای هستند که چنين توانايی را دارند. اما خلاقيت اغلب يعنی برداشتی ديگر از انديشههای پيشين، مقايسهی انديشهها برای رسيدن به انديشهی تازه، آميختن طرحهای پيشين برای رسيدن به طرحی نو، تعريف دوبارهی رابطهها و قانونها، کشف رابطه ميان اجزای از پيش موجود، و چيزهايی از اين دست. بنابراين خلاقيت بيش از آنکه ذاتی باشد، آموختنی است.
1. گوش شنوا برای پرسشهای دانشآموزان داشته باشيد.
2. داستانهای خيالبرانگيز برای فرزندان خود بخوانيد.
3. از دانشآموزان بخواهیدکه داستانهای نيمهتمام را کامل کنند.
4. انديشهی ديگران را ارزشمند بدانيد و به آن توجه نشان دهيد.
5. جسارت در بيان انديشه را با پرهيز از بیاحترامی به ديگران، آموزش دهيد.
6. با فرزندان خود بازیهای فکری انجام دهيد.
7. به فعاليتهای هنری مانند نقاشی و موسيقی بپردازيد.
8. انديشههای کودکانه را کوچک نشماريد و تشويق کنيد.
9. بيش از اندازه به نمرهی درسی دانشآموزان توجه نشان ندهيد.
10. از دخالت بيش از اندازه در زندگی فرزندان بپرهيزيد.
11. مهارتهای حسی (مانند دقت در نگريستن) و ذهنی (مانند توانايی مقايسه) را پرورش دهيد.
12. دربارهی کاربردهای متفاوت يک ابزار يا ماده با دانشآموزان گفتوگو کنيد.
13. از فرزندان خود نظر بخواهيد تا ببينند شما به نگاه ديگران توجه داريد.
14. دو برابر آنچه به فرزندان خود میگوييد، به سخنان آنها گوش دهيد.
15. به جای پرکردن ذهن از انديشههای گوناگون، روشهای ارزيابی انديشهها را آموزش دهيد.
16. دانشآموزان خود را در فرايند آموزش سهيم کنيد.
17. دانشآموزان را با زندگی دانشمندان و مردمان خلاق آشنا کنيد.
18. به جای برنامهريزی برای فرزندان، روش برنامهريزی را به آنان آموزش دهيد.
19. مهارتهای پژوهش را در دانشآموزان تقويت کنيد.
20. بپذيريد که اشتباه کردن بهتر از پذيرش کورکورانه است.
برچسبها: پرورش خلاقیت در کودکان

